دورههای زبان انگلیسی | اهمیت کلاسهای زبان انگلیسی برای کودکان و مشاغل مختلف
تاریخ انتشار: ۹ مرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۶۸۰۱۸۹
بر همین اساس آموزشگاههای مختلفی را میبینید که بر اساس ردهبندی سنی و نیازهای مردم دوره برگزار میکنند. اگر قصد دارید فرزند خود را در دورههای زبان انگلیسی ثبت نام کنید یا برای ارتقا در حوزه کاریتان به آموزش زبان انگلیسی نیاز دارید، میتوانید شرکت در این دورهها را در دستور کارتان قرار دهید. لازم است بدانید آموزش زبان انگلیسی برای کودکان توسط اساتید حرفهای که در این زمینه تحصیل کردهاند، ارائه میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
استراتژیهای مهم دورههای زبان انگلیسی برای کودکان
استراتژیهای متنوعی برای آموزش زبان انگلیسی برای کودکان وجود دارد که هر کدام به نوبه خود باعث جذب کودکان به این مهارت میشود. اما در این بخش مهمترین و بهترین نکاتی که باعث میشود دورههای زبان انگلیسی برای فرزند شما هیجانانگیزتر به نظر بیاید میآوریم. با دانستن این استراتژیها میتوانید کلاس یا استاد مناسب کودک خود را انتخاب کنید و از آنجایی که کودکان در سنین مختلف بازیگوش هستند و یادگیری یک مهارت برایشان تازگی دارد، باعث جلب نظر آنها خواهد شد.
1.آموزش زبان انگلیسی همراه با سرگرمی
استفاده از تفریح و سرگرمی در تدریس زبان انگلیسی یکی از عواملی است که برای بچهها بسیار مهم است. دورههای زبان انگلیسی که همراه با رنگ، نقاشی، کاردستی، فیلم، کارتون، موسیقی، انواع بازی فکری و … باشد، کودک را مجاب کرده تا چالش بیشتری داشته باشد و برای یادگیری اقدام کند. به هیچ وجه فکر نکنید چون آموزش زبان انگلیسی همراه با تفریح است بچه چیزی یاد نمیگیرد. آموزش زبان در لایههای سرگرمی پنهان است و به طور غیرمستقیم کودک نکات درسی را به ذهن میسپارد. در نتیجه، حق تفریح و بازی در حین آموزش را از کودکان سلب نکنید تا انگیزه بیشتری برای آموختن این مهارت داشته باشند.
2.بازی و انگلیسی در کنار هم
بازیها یک روش عالی برای سرگرم کردن در حین یادگیری هستند. بازیها نه تنها محیط یادگیری زبان انگلیسی را رقابتی میکنند، بلکه به آنها هدفی میدهد تا به خوبی مهارتها را یاد بگیرند. در ادامه نیز زمانی که کودک بازی را میبرد، نسبت به چیزی که یاد گرفته احساس خوبی دارد و تا انتهای دوره استاد را به خوبی همراهی میکند. بازیهای متنوعی را میتواند در مهارتهای مختلف زبان دخیل کرد. برای مثال در مهارت لیسنینگ میتوان رقابتهای موسیقی و رقص را برای کودکان ایجاد کرد. همچنین میتوان با پخش یک موسیقی و حدس کلمات به آنها امتیاز داد. یا با استفاده از فلش کارتهایی که کلمات ابتدایی دارند، میتوان بازیهایی اختراع کرد که کودک با اجرا یا پانتومیم کلمه به همکلاسی های خود لغات بیشتری یاد بگیرد.
انجام بازیهای مختلف هنگام آموزش زبان انگلیسی، مغز کودک را به چالش کشیده و آنها سعی میکنند با استفاده از قوه تخیل خود واژه یا جمله را حدس بزنند. در همین راستا، کلمه صحیح به وسیله بازی در ذهن او نقش میبندد و تا بزرگسالی آن کلمه را به خاطر خواهد داشت.
3. نقش خلاقیت
بعضی سرگرمیها و بازیها زمانی که تکراری میشوند، برای کودکان خسته کننده است. بهترین راهکار این است که در نوع بازیها خلاقیت به خرج دهید و یکی در میان نوع سرگرمی را تغییر دهید. آموزش زبان انگلیسی را به طور منظم تغییر دهید. صندلیهای دانش آموزان خود را مرتب کنید و گاه به گاه جای نشستن آنها را تغییر دهید. از رنگهای متنوع، کاغذهای رنگی، انواع لوازم تحریر رنگارنگ برای تدریس استفاده کنید.
اگر معلم هستید و این متن را می خوانید یا والد کودک هستید، میتوانید خودتان یک بازی یا فعالیت خلاقانه برای بچه طرح کنید و زبان انگلیسی را در قالب آنها آموزش دهید. به یاد داشته باشید، کودکان مانند بزرگسالان نیستند و به دلیل اینکه ذهن بسیار فعال و پرجنب و جوشی دارند، تمایل دارند ریسک کنند و چالش بیشتری را در حین دورههای زبان انگلیسی تجربه کنند.
4.زبان آموزان را تحت فشار قرار ندهید
یکی از مهمترین مواردی که در مورد آموزش به کودکان یادآوری میکنیم، فشار آوردن به آنها است. کودکان به دلیل اینکه ذهنی سرشار و پاکی دارند زبان انگلیسی را سریعتر و بهتر از افراد بزرگسال میآموزند. بنابراین مهم نیست که در کلاس چه کاری انجام میدهید، آنها از قبل در مسیر تسلط به زبان انگلیسی هستند. برای اینکه در این مسیر صحیح قرار بگیرید، نیازی نیست هر خطای کودک را اصلاح کنید. تنها بر آنچه آموزش دادهاید تمرکز کنید و سعی کنید در داخل مطالب جدید ایرادات آنها را تصحیح کنید. به دلیل اینکه بچهها در سنین کم هنوز قدرت تشخیص صحیح از غلط را ندارند، سختتر اشتباهات را جایگزین میکنند. در شرایطی که نیاز بود اشتباهات آنها را تصحیح کنید؛ وقتی میشنوید دانش آموزی حروفی را اشتباهی تلفظ میکند یا کلمهای را اشتباه استفاده میکند، درست بعد از آن تصحیح کنید. سیستم بازخورد یادگیری زبان طبیعی در مغز انسان متوجه این تفاوت خواهد شد و دانش آموزان شما با شنیدن واژه درست، آن را جایگزین میکنند.
بعضی اوقات کافی است فقط با دانش آموزان خود پاسخهای صحیح را مرور کنید یا از آنها بخواهید با هم در مورد پاسخهایشان بحث کنند. به هیچ عنوان لازم نیست به آنها نمره یا امتیاز بدهید و فقط با تشویق میتوانید آنها را به سمت انگیزه بیشتر جذب کنید.
از آنجا که زبان انتزاعی است و کودکان با آن ملموس هستند، ممکن است بیان گرامر و سایر جنبههای فنی زبان برایشان سخت باشد، اما اشکالی ندارد. لازم است در دورههای زبان انگلیسی فقط موضوعات و ابزارهای سرگرم کننده در قالب زبان انگلیسی به آنها آموزش دهید و بدون فشار دانش آموزان در کمترین زمان به این مهارت مهم مسلط شوند.
دوره های زبان انگلیسی برای کودکان
همه چیز در مورد آموزش زبان ویژه مشاغل
همانطور که می دانیم، انگلیسی زبانی است که افراد از مناطق، فرهنگها و ملل مختلف را به هم نزدیک میکند. به طور پیشفرض، با توجه به اینکه انگلیس چند سال پیش در اکثر مناطق جهان حکومت میکرد، میتوانستند به راحتی بذر زبان انگلیسی را بکارند. جهانی سازی یا به قول معروف Globalization شرکتهای داخلی را ترغیب کرده تا فراتر از ملتهای خود بیندیشند. مردم این روزها کاری ندارند که کارهای چالش برانگیز و پرباری را در خارج از کشور انجام دهند. از آنجا که انگلیسی در بیشتر کشورها صحبت میشود، زبان دیگر مانعی برای مردم نیست و نخواهد بود.
اکنون بیایید در مورد دورههای زبان انگلیسی برای مشاغل خاص صحبت کنیم. همانطور که میدانید گستردگی زبانهای دنیا به ویژه زبان انگلیسی موجب شده در هر مقطعی بتوان از آن به بهترین نحو استفاده کرد. مشاغل مختلف نظیر نویسندگی، دستیار تحریریه، روزنامه نگار مجله، مدیر محتوای وب، مشاغل تجاری و بینالمللی از این امر مستثنی نیستند و به دانش انگلیسی نیاز دارند. این چند شغل تازه شروع این داستان است و شغلها و فعالیتهای مختلف دیگری نیز در دنیا وجود دارند که با دانستن زبان انگلیسی رونق میگیرند. در ادامه میخواهیم در مورد آموزش زبان ویژه مشاغل و مزایای آن صحبت کنیم.
نحوه آموزش زبان انگلیسی به کارمندان
مسئله مهمی که در این قسمت باید به شما بگوییم این است که هر حوزه کاری، لغات و اصطلاحات ویژهای دارد و هر فردی بسته به نوع شغل باید در دورههای زبان انگلیسی شرکت کند. برای مثال اگر وارد حوزه پزشکی شدهاید، لازم است در کلاسهای زبان مخصوص به این رشته شرکت کنید. یا اگر قصد دارید به زودی در شرکتهای تجاری و بینالمللی مشغول به کار شوید، کلاسهای زبان انگلیسی مخصوص به این حوزه به شما کمک زیادی خواهد کرد.
اینکه بخواهید با کلاسهای عمومی زبان خود را قوی کنید و به سطح بالاتر بروید عالی خواهد بود. اما در نظر داشته باشید حوزه کاری شما دارای یک زبان منحصر به فرد است و آموزش زبان ویژه مشاغل انتخاب بهتری برای شما خواهد بود. برای اینکه در این کلاسها شرکت کنید لازم است پایه زبان خوبی داشته باشید. زیرا در آموزش زبان انگلیسی ویژه مشاغل، تنها به اختصار به مباحث جنرال زبان اشاره میشود و بیشتر روی مطالب تخصصی تمرکز دارند.
آیا هر شغلی به آموزش زبان انگلیسی نیاز دارد؟
در پاسخ به این سوال باید بگوییم، خیر. بخصوص اگر در داخل ایران فعالیت میکنید و برای مثال یک دفتردار معمولی هستید شاید زبان انگلیسی تخصصی مخصوص مشاغل به شما کمکی نکند. اما باید تاکید کنیم که شما به عنوان یک دفتردار یا منشی یک شرکت باید زبان انگلیسی را به طور عمومی بدانید و بتوانید با یک مراجع خارجی به زبان انگلیسی صحبت کنید. اما اگر در یک شرکت بینالمللی کار میکنید که هر روز افراد از خارج از ایران با شما تماس میگیرند، بدون شک در کنار توانایی صحبت کردن باید لغات، اصطلاحات و ساختارهای ویژهای را بلد باشید.
تاثیر آموزش زبان انگلیسی در شغل و جایگاه شغلی شما
همانطور که اشاره کردیم، آموزش زبان انگلیسی به زمان، مکان و موضوع خاصی محدود نمیشود و گستردگی بالایی دارد. یادگیری زبان انگلیسی کمک بسیار زیادی به افزایش شانس در قبولی در یک مصاحبه کاری میشود. به این منظور که اگر یک تخصص ویژه داشته باشید و همیشه روی آن تخصص مانده باشید و در کنار آن زبان انگلیسی را نسبتا خوب بلد باشید، بدون شک میتوانید یک شغل مناسب با درآمد خوب داشته باشید. این روزها چه در ایران چه در خارج از کشور، به دانش زبانی شما بسیار اهمیت میدهند و اگر این مهارت را متوسط، خوب یا پیشرفته بدانید، به راحتی استخدام خواهید شد.
حال یک مقدار فراتر برویم و آموزش زبان انگلیسی تخصص شما را در نظر بگیریم. زمانی که در رزومه خود بنویسید که دورهای مبتنی بر شغل خود گذراندهاید، بسیار مورد توجه مصاحبه کننده و مدیر شرکت قرار میگیرد و در انتخاب شما شک نمیکنند. بنابراین، شرکت در دورههای زبان انگلیسی مختص به مشاغل را در اولویت قرار دهید. خبر خوب این است که برای یادگیری زبان هیچ وقت دیر نیست. اگر اکنون سالهاست در حوزهای مشغول به کار هستید و میخواهید موقعیت شغلی خود را ارتقا دهید، در این کلاسها ثبت نام کنید و رئیس خود را تحت تاثیر قرار دهید.
مزایای یادگیری زبان انگلیسی برای حوزه کاری شما
1.افزایش قدرت ارتباطات
هر کاری به نوبه خود به ارتباطات قوی و منحصر به فرد احتیاج دارد و در اغلب مشاغل شما با مشتری و کاربرهای زیادی در ارتباط هستید. آموختن مهارت زبان انگلیسی هم تنها به همین دلیل نیاز دارد تا شما در این مسیر قدم بردارید. هر چه روی زبان انگلیسی کار کنید و به خصوص بتوانید به راحتی به زبان انگلیسی صحبت کنید، ارتباط شما با مشتریهای خارجی بهتر شده و سود شما افزایش مییابد. این مورد در خصوص شرکتهای بینالمللی بیشتر صدق میکند.
2.حرفهای شدن رزومه کاری
رزومه کاری متشکل از قسمتهای گوناگونی است که باید بر اساس حرفه خود آن را پر کنید. یکی از مورد توجهترین و مهمترین قسمت رزومه، مهارتهایی است که شما در طول تحصیل و مدت زمان کاری خود گذراندهاید. زمانی که در بین این مهارتها دورههای زبان انگلیسی یا آیلتس دیده شود، بدون شک توجه مصاحبه کننده یا رئیس مجموعه برانگیخته میشود. در نتیجه، اگر هنوز مشغول به کار نیستید و میخواهید در آینده یک کار خوب داشته باشید، در این دورههای زبان انگلیسی شرکت کنید. حتی اگر هم چند سال از حرفه شغلی شما میگذرد، به هیچ وجه دیر نیست و از همین حالا شروع کنید.
کلاس های زبان انگلیسی
نتیجه گیری
در این مطلب در مورد دورههای زبان انگلیسی که به کودکان و مشاغل مختلف مربوط میشود سخن گفتیم. حال میدانید که زبان انگلیسی چقدر در مقاطع مختلف مهم است و شاید بدون دانش زبان انگلیسی موفقیت در عرصه بینالمللی ممکن نخواهد بود. بنابراین، برای افزایش مهارت زبانی خود وقت بگذارید و در این دورههای زبان انگلیسی ثبت نام کنید
منبع: فارس
کلیدواژه: زبان کودکان آموزش مهارت دوره های زبان انگلیسی زبان انگلیسی برای کودکان دوره های زبان انگلیسی آموزش زبان انگلیسی زبان انگلیسی کلاس های زبان یادگیری زبان داشته باشید مشاغل مختلف دانش آموزان بین المللی حوزه کاری مهارت ها بازی ها کلاس ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۶۸۰۱۸۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اوایل انقلاب بسیاری از مشاغل مهم در اختیار معلمان بود
به گزارش «تابناک»، احمد مسجدجامعی وزیر پیشین فرهنگ در یادداشتی در روزنامه اطلاعات با عنوان «آقای مدرسی» نوشت: از اقدامات نابخشودنی سالهای اخیر، تغییر نام دانشگاه تربیت معلم یا در آغاز، دارالمعلمین مرکزی و دارالمعلمات تهران است که سابقۀ تأسیس آن به ریاست ابوالحسنخان فروغی، نزدیک به دو دهه پیش از راهاندازی دانشگاه تهران میرسد و بزرگانی چون عیسی صدیقاعلم، ملکالشعرای بهار، عباس اقبال آشتیانی، علیاکبر سیاسی، سید محمدکاظم عصار، فاضل تونی، بدیعالزمان فروزانفر، محمدحسن گنجی و ... و بعدها شکوه نوابینژاد و سید محمد موسوی بجنوردی آنجا تدریس میکردند و استادان زندهیاد مجتبی مینوی، حبیب یغمایی، عبدالحسین زرینکوب، محمد معین، سید فخرالدین شادمان، محمود نجمآبادی، حمید عنایت، محمدامین ریاحی و ... و بعدها مرحوم رجایی فارغالتحصیل آنجا بودند. طرفه اینکه همزمان با تحولات ناشی از جنگ جهانی اول در پیرامون ایران از جمله تجزیۀ امپراتوری عثمانی و انقلاب بلشویکی در روسیه، اندیشمندان ایرانی به فکر آموزشوپرورش بودند تا با گسترش علم و معارف به توسعه و پیشرفت کشورشان کمک کنند. بههرحال، کمتر کسی از شخصیتهای نامآور علم و مفاخر فرهنگ در تاریخ معاصر است که گذارش به این نهاد علمی نیفتاده باشد؛ هرچند جز استادان، فارغالتحصیلان و همکاران این دانشگاه و بنا و عمارت آنجا نیز بخشی از حافظۀ تاریخی پایتخت است.
زمانی من نیز در هیأتامنای آنجا عضویت داشتم و در همان دوره، ساختمان قدیم و محوطههای پیرامونش را، که مارکف، معمار برجستۀ روستبار و همکاران ایرانیاش پدیدآورندۀ آنند، با کمک مدیریتهای شهری و فرهنگی و آموزشی و میراثی، بازسازی و بازپیرایی و تکمیل و تجهیز کردیم تا به مناسبت صدمین سال راهاندازی این مرکز علمی به موزۀ تربیت معلم تبدیل شود که البته، چنین نشد و بخش اداری را در آن مستقر کردند. این عمارت در شمال دانشکدۀ تربیت معلم دیروز و خوارزمی امروز در تقاطع خیابان عباسآبادِ پیشترها و روزولت پیشین و شهید مفتح کنونی با خیابان خندق ناصری پریروز، شاهرضای دیروز و انقلاب اسلامی امروز قرار دارد. بخشی ویژه به شخصیت و آثار و رسالهها و پایاننامهها و ترجمهها و مقالات دربارۀ خانواده، شخصیت و آثار پروین اعتصامی اختصاص یافت که در کنارش، دیگر مدرسان، فارغالتحصیلان و بانوان معلم در این مجموعه معرفی شوند که از آن همه فقط تالاری با این نام باقی ماند. همچنین، سفارش ساخت سردیس پنج تن از شخصیتهای برجستۀ این دانشگاه در دستور کار قرار گرفت و ساخته شد: خانم پروین اعتصامی، کتابدار و شاعر؛ آقایان مصاحب، بنیادگذار دانشنامهنویسی جدید؛ عبدالعظیمخان قریب، مصصح و تدوینگر نخست دستور زبان فارسی؛ عبدالکریم قریب، از پیشگامان رشتۀ زمینشناسی و محمدعلی رجایی، وزیر و نخستوزیر و رئیسجمهوری و قرار بود این کار ادامه یابد که چنین نشد: برای محمدباقر هوشیار، استاد برجستۀ تعلیم و تربیت و روانشناسی؛ غلامحسین صدیقی، استاد پرآوازۀ فلسفه و پدر جامعهشناسی و وزیر کشور دکتر مصدق و غلامحسین شکوهی، استاد برجسته و پدر تعلیم و تربیت امروز و نخستین وزیر آموزشوپرورش پس از انقلاب، که سخن او فراموش نمیشود: «معلم قلب آموزشوپرورش است.»
در همان سالها، کلنگ بنای مسجدی را در محوطۀ آنجا به یاد شهدای نامدار و گمنام معلم به زمین زدیم. همانجا گفتم اضافهکردن این بنا در هماهنگی با عمارت پیشین باشد و پیشنهاد دادم نام آن را مسجد معلم بگذاریم. پیشترها، اتوبوسهای شرکت واحد هنگام توقف روبهروی این دانشگاه، میگفتند: ایستگاه معلم؛ اما هماکنون ایستگاه متروی آنجا به این نام خوانده نمیشود.
نمیدانم تربیت یا معلم، کدامیک مشکل دارد که بایستی نام قدیمترین نهاد آموزش عالی کشور با آن همه سابقه و فارغالتحصیلان تأثیرگذار و دانشمندان صاحبنام تاریخ علم تغییر کند و احداث موزهاش با آن همه برنامهریزی و سرمایهگذاری به فراموشی سپرده شود. بههرحال، آموزش و شغل معلمی جایگاهی رفیع در فرهنگ و آیین ما داشته و دارد؛ تا جایی که در زمان جنگهای جهانی نیز این کار رها نشده است؛ برای نمونه، درست در همان دورۀ اشغال تهران در شهریور 1320 به دست نیروهای متفقین، مردم پایتخت از فرهنگ غافل نبوده و مدرسهای در حوالی میدان شوش دایر کردند که هماکنون نیز فعال است و در تهرانگردی آنجا را شناسایی کردیم. در اهمیت معلم همین بس که به ارسطو معلم اول و به ابونصر فارابی معلم ثانی گفتهاند. بین معاصران هم بسیاری از بزرگان خود را با عنوان معلم معرفی کردهاند؛ حتی اگر برجستهترین و ممتازترین استادان دانشگاهی و حوزوی بودهاند، کسانی همچون سید محمد فرزان، زرینکوب، باستانی پاریزی، مطهری و شفیعی کدکنی و برخی این شغل و سمت را بر استادی دانشگاه ترجیح دادهاند؛ همچون سید محمد محیط طباطبایی. در روزگار ما در تاجیکستان، به شخصیتهای مهم معلم میگویند.
در اوایل انقلاب، بسیاری از مهمترین مشاغل ازجمله ریاستجمهوری، نخستوزیری و نمایندگی مجلس و استانداری بحق در اختیار معلمان بود؛ معلمانی که در مسیر طبیعی آموزش و پرورش جایگاه واقعی خود را مییافتند و ازنظر اعتماد اجتماعی، بالاترین رتبه را در نظرسنجیها داشتند. باید روز معلم را هم مغتنم شمرد تا به اهمیت این شغل شریف بیش از پیش، تأکید و حرمت طبقۀ معلم پاس داشته شود؛ نهتنها ازنظر مالی، که البته، آن هم بسیار ضروری است؛ بلکه ازنظر معنوی که اجازۀ اظهارنظر، دستکم در امور مربوط به آموزشوپرورش و مسائل دانشآموزان و معلمان و کتابهای درسی و برنامههای آموزشی را داشته باشند.
در سالهایی که محصل مدرسۀ علوی بودم، آقای علی مدرسی، نوۀ دختری مرحوم آیتالله سید حسن مدرس نمایندۀ علمای نجف در مجلس شورای ملی و بعدها نمایندۀ مردم اصفهان و تهران در همان مجلس، معلم انشای ما بود. صورت و قامت بلند او با تصاویر جدش شباهت داشت و در رفتار او تفاوتی آشکار با دیگر آموزگاران دیده میشد. به روال آن سالها، بیشتر معلمان با کت و شلوار و کراوات و صورت اصلاحشده سر کلاس حاضر میشدند. دفتر معلمان در کنار اتاق مدیریت بود. اتاق مشدی محمد، خدمتگزار مدرسه نیز در گوشۀ حیاط قرار داشت که هم برای معلمان چای میبرد و هم غذای دانشآموزان را گرم میکرد. در زنگ تفریح، آقای مدرسی کنار پنجرۀ بستۀ آن اتاق و روبهروی پرچم برافراشتۀ ایران میایستاد و ازآنجاکه قدی بلند داشت، پای چپش را تا میکرد و کف کفشش را به دیوار پشت سر تکیه میداد. دیگر معلمانی که در حیاط کنار او میایستادند، آقایان فیض دبیر علوم اجتماعی، حاجفرج (سروش امروزی) داروساز و معلم شیمی و مهندس مجمریان دبیر جبر و مثلثات بودند. آقای مدرسی در مدرسه و هنرستان بزرگ صادق اسبق، رضاشاه سابق و امام جعفر صادق(ع) کنونی، روبهروی ایستگاه قدیم ماشین دودی در خیابان «گار ماشین» دیروز و ری امروز با آن بنای رفیع و زیبای قاجاری که خوشبختانه تخریب نشدهاست؛ نیز تدریس میکرد؛ البته نه انشا، بلکه علوم فنی و مهندسی و من یکبار، به محوطۀ هفتهکتاری آنجا که با صدها درخت چنار تناور و بناهای کارگاهی و کلاسها و تالارهای و زمینهای متعدد ورزشی و غیرورزشی به دست مهندسان اتریشی ساخته شده بود، رفتم و در تهرانگردی سالهای اخیر دوباره ازآنجا دیدار داشتم.
در همان سالها، با کمک ایشان و دیگر معلمان، نخستین روزنامۀ دیواری و سپس نشریهای به نام «پیوند» در قطع پالتویی و بعد رقعی و آخر سر هم 4آ منتشر میکردیم که انتشار آن تا سال سوم دبیرستان، سیکل اول، دوام آورد و گروهی همنام با نشریه داشتیم و آقای مدرسی نیز دربارۀ آن سرود: «تا به راه دوستیها سختپیوندیم ما/ چهرۀ زیبای هستی را چو لبخندیم ما// کشتی اخلاق را در بحر طوفانزای غم/ ناخدایی بس دلآرام و خردمندیم ما».
در آن زمان، آقای مدرسی به آقای روزبه، مدیر مدرسه، گفته بود که ما این همه دکتر و مهندس تحویل داده، اما یک نویسنده تربیت نکردهایم و از او خواسته بود که رشتۀ ادبی را راهاندازی کند. آقای روزبه پاسخ داده بود که اگر شمار داوطلبان به هشت تن برسد، چنین میکند و چنین شد؛ هرچند بیش از یک سال دوام نیاورد و فضا و مدیریت مدرسه با چنان تفکری همراهی نداشت.
در همان یک سال رشتۀ ادبی، نشریهای به نام «شبنم» البته فقط یک شماره منتشر کرد که عملاً میتوانست مانع کار نشریۀ پیوند باشد و شعری هم در صفحۀ اول آن آمده بود: «اشک گل شبنم شد و این را سرود/ دردها شد جان من خود را نمود»؛ پسازآن، همان گروه نشریۀ «چکاد» را داد که آن هم یک شماره بیشتر دوام نیاورد و مشاور هردو نشریه معلم راهنمای آن دوره سید کمال خرازی بود که نام وی در شناسنامۀ اثر میآمد.
آقای مدرسی یکبار انشای من را که سالپایینتری بودم، به کلاس آنها برد. در آن سالها، از آثار آقای محمدرضا حکیمی بهویژه کتاب «سرود جهشها» تأثیر میپذیرفتم: «سرودی است خواستیمش خواندن ... ». در آن انشا، عبارات انقلابی از اینگونه آورده بودم: «هنگامی که اشک یتیمان و خون شهیدان به صورت زیور تاج شاهان درآید، این شما جوانانید که ... ».
آقای علامه، مدیر ما، دفتر صدبرگ جلدچرمی انشایم را که در آن اشعاری از اخوان و آزرم و فروغ و ... آورده بودم، گرفت و به من گفت: «شما دیگر انشا ننویسید.» آقای مدرسی هم گفت: «عیب ندارد، شما کتاب بنویسید» و من شروع کردم به خواندن کتاب «تاریخ چیست؟» ای. اچ. کار ترجمۀ حسن کامشاد، که با طرح جلدی ساده و زیبا در انتشارات خوارزمی چاپ شده بود و نوشتن مطلبی را آغاز کردم؛ شبیه چنین چیزی که اگر کسی به تنهایی در جزیرهای به سر ببرد، هیچگاه تاریخ شکل نخواهد گرفت؛ تاریخ محصول اجتماع و روابط جمعی است و نوشتههایم را به آقای مدرسی دادم و او در کنارش نوشت: «شما خوب مینویسی/ شما خوب مینوشتی/ چرا حالا افتادهای؟!» و من اینطور احساس کردم که آن لحن و ادبیات ممنوعه را بیشتر میپسندید. سرانجام در سالهای بالاتر، هم زنگ انشا و هم رشتۀ ادبی برچیده شد و ما هم بر همان روال مدرسه به رشتۀ ریاضیات پیوستیم.
آقای مدرسی در سالهای مدرسه، کتابهایی هم برای مطالعه به ما میداد؛ ازجمله «بازیگران عصر طلایی» ابراهیم خواجهنوری که آن وقتها در بازار نبود و خودش هم دربارۀ مرحوم مدرس کتابی مفصل نوشته بود با عنوان «قهرمان ملی ایران». آقای مدرسی میگفت که جدش طبعی لطیف داشت. در آن سالها، تصویری از سردار سپه در کتیبۀ قاب بیضیشکل سردر باغ ملی قرار داشت. اوایل انقلاب، به گفتۀ همکارانم در شورای شهر، آقای خلخالی به این دلیل میخواست سردر این بنا را ویران کند؛ اما پرسنل آتشنشانی مرکز در میدان حسنآباد همکاری نکردند و گفتند نردبان سیار خراب است. بههرحال، سردارسپه با مقدماتی دربارۀ ساخت آن عمارت، نظر مدرس را میپرسد و او میگوید: «سردر خوب است؛ اما آن تصویر دوروست.» واقعاً هم دو تصویر بود؛ یکی رو به خیابان مریضخانۀ پریروز یا سپه دیروز یا امام خمینی امروز و دیگری رو به محوطۀ باغ ملی. اینگونه به خاطر دارم که آقای مدرسی میگفت اثری به نام شوخیهای مدرس یا چیزی شبیه به آن پیشترها انتشار یافته است.
اختلاف مدرس با دیگران بر سر حفظ اصول مشروطیت بود؛ یعنی چندان کاری به مسائل شخصی این و آن نداشت. با رضاشاه مخالف بود؛ چون هم برآمدن و هم مشی و رفتارش را در چهارچوب قانون اساسی مشروطه نمیدانست، هرچند با رئیسالوزرایی او مشکل نداشت؛ برای نمونه جایی از بلدیه نام میبرد و آن را به بلدیۀ مشروطه و بلدیۀ استبداد تقسیمبندی میکند. درواقع، کار بلدیه که روشن است؛ اما اینکه بر کدام پایه استوار باشد، مسألۀ مدرس بود.
زمانی مصوبهای را در شورای شهر گذراندیم که خانۀ تاریخی مدرس در عودلاجان، که انبار کتابهای انتشارات اسلامیه قدیمترین ناشر تهران بود، خریداری و نگهداری شود. دربارۀ مکان درست این خانه ابهاماتی وجود داشت. از آقای مدرسی کمک خواستیم. او با اطلاعات وسیعی که داشت، درستی انتخاب ما را تأیید کرد و آن محوطه و بنا را کسی خرید و بازسازی کرد. در روزی که با سخنرانی رئیس مجلس وقت، آقای دکتر لاریجانی و من آنجا بازگشایی شد، باز هم فراوان به سخنان و اشارات آقای مدرسی استناد کردیم.
در همان ابتدای راهروی بیرونی خانۀ مدرس، اتاقی است که خدمتکارش در آنجا بود و در را به روی این و آن میگشود و بساط چای و قلیان را برپا میکرد و مورد احترام بود؛ اما ضد مدرس، خبرچینی میکرد. وقتی به آنجا رفتم، بیاختیار یاد بیتی افتادم که معلم ما پس از نقل چنین رویدادهایی میخواند: «کس نیاموخت علم تیر از من/ که مرا عاقبت نشانه نساخت».
باری این سالها دهمین دهه از زندگی این شمع فروزان تعلیم و تربیت است. عمر و عزتش پایدار باد.
روز معلم مبارک.